به نام داناترین دانایان
که هستیم و چه میخواهیم؟
از زمانی که انسان هوشمند بر روی سیاره زمین حضور پیدا کرد؛ نتوانست تفکر دربارهی چیستی و چگونگی آغاز و پایان جهانی که در آن زندگی میکند فکر نکند. میل جاودان آدمی به دانستن، آن حقیقتهایی که نمیداند باعث شد تا دانشمندان با علم، فیلسوفان با حکمت و فلسفه و روحانیون با دین به سراغ پاسخ به ندانستههای انسان بروند. جستجوی جاودان آدمی در پی حقیقت، با فراز و فرودهایی همراه بوده است. گاه آدمی به چالههای جهل و نادانی افتاده است و گاه به خرافه روی آورده و مسیر را گم کرده است. حتی گاهی نیز با استفاده از تجربیات به دست آمده از علم، توانسته تا طبیعت را رام خود کند و برای رسیدن به زندگی سادهتر مهندسی و فناوری را به ارمغان بیاورد.
اما امروز، عمر تفکر و جستجوی بیپایان انسان در پی حقیقتهای ندانسته به بیشتر از هزاران سال رسیده است و آدمی گامهایی هر چند کوچک را در زمینه رسیدن به پاسخ پرسشهای خود برداشته است و هر روز یک گام کوچک دیگر رو به جلو برمیدارد. امروز دانشمندانی هستند که در خط مقدم علم، با جهل و تاریکی صفآرایی کردهاند و هر روز تاریکی نادانی ما را به روشنایی علم تبدیل میکنند. عدهای دیگر از دانشمندان این رازهای تازه کشف شده را به کار میگیرند تا با استفاده از آن زندگی را برای ما آسانتر کنند. اما هستیم گروه سومی که سعی داریم تا آن روشناییهای تازه کشف شده را به جامعه نشان دهیم.
ما «مروجان علم» قصد داریم تا با استفاده از هر آنچه در دسترسمان است، تلاش کنیم تا عموم جامعه با روشنایی علم آشنا شوند. تا بتوانیم لذت دانستن رازهایی که نمیدانیم را با یکدیگر شریک شویم. تا با هم و درکنار یکدیگر پاسخ آن حقیقتهایی که هر انسانی از خود میپرسد را بیابیم و بدانیم و با هم گامهایی را برای رسیدن به دیگر پاسخها برداریم.
چرا سفیدچاله؟
شاید شما نیز فیلم میانستارهای (Interstellar) را دیده باشید. (اگر ندیدهاید حتما ببینید و به پاراگراف بعدی بروید!) ساخته شگفت انگیز کریستوفر نولان در سال ۲۰۱۴ که نمونه یک اثر سینمایی موفق علمی تخیلی است. در قسمتی از فیلم شخصیت اصلی داستان تصمیم میگیرد تا برای حفظ بشریت خود را به درون یک سیاهچاله بزرگ بیاندازد. علیرغم انتظار ما که افتادن به درون یک سیاهچاله باید پایان مسیر قهرمان داستان باشد، میبینیم که قهرمان به جایی میرود که بیش از پیش قهرمان شود! حقیقت این است که آن چه که درون سیاهچالهها قرار دارد را نمیتوانیم بیینیم و صرفا این قسمت با استفاده از نظریهپردازیهای کیپ ثورن، فیزیکدان برنده جایزه نوبل ساخته و پرداخته شده است. طبق این نظریات علمی آن فضا یک «سفیدچاله» است.
بر اساس نظریات علمی، به خصوص نظریه نسبیت انیشتین، سیاهچالههای فضایی ناحیهای از فضا-زمان با گرانشی بسیار قوی هستند که حتی نور را به دام میاندازند! البته وجود سیاهچالهها امروز دیگر یک نظریه علمی نیست و حتی دیگر از آنها عکس داریم! اما در مقابل سیاهچاله یک مفهوم تئوری تقریبا امکان ناپذیر (البته تا الان!) به نام سفیدچاله تعریف میشود که عملکرد آن دقیقا مخالف سیاهچاله است و آن چه که درون سیاهچاله رفته است را بازمیگرداند!
حال ما در این جا هستیم تا با استفاده از تمام توانی که داریم در زمینهی آگاهی بخشی و ترویج علم به مانند یک سفیدچاله باشیم تا هر چیزی که سیاهچالههای نادانی و جهل از بشریت گرفتهاند را به او برگردانیم.
چکار خواهیم کرد؟
در این پایگاه قصد داریم تا با استفاده از روزنامهنگاری علم به خلاءها و فرصتسوزیها و یا افقهای روشن علم در ایران و مقایسه با نمونههای موفق و یا شکستخورده در جهان بپردازیم. بررسی مفهوم و ظرفیتهای ترویج علم در ایران مقولهای است که در فضای علمی ترویجی کشور کمتر به آن پرداخته میشود. این که یک مروج علم کیست؟ و یا مروج علم بودن چه تفاوتی با معلم و یا استاد دانشگاه بودن دارد؟ و اصلا کارکرد ترویج علم چیست؟ همگی پرسشهایی است که ما را به این جا کشانده تا دربارهی اهمیت خود ترویج علم، تاریخ علم و فلسفه آن بگوییم. همچنین در گوشه و کنار تلاش میکنیم تا مفاهیم علمی را تا جایی که میشود ساده کنیم و در اختیار مخاطبان بگذاریم.